دیروز دوست خوبم آقای جلیلی گفت: امسال برای عاشورا چیزی ننوشتی؟ گفتم: نه گفت: من هم ننوشتم اما دیشب کشف کردم مطلبی را که پارسال نوشته بودم الهام بود یاشاید هم مکاشفه لبخندی زدم و گفتم شاید!
دیروز درباره این که چه بنویسم خیلی فکر کردم گفتم یک قطعه ادبی شاید اشک درونم را بر تار نگارم جاری کند اما دیدم خالی از خودم و پر از حسین نمی شوم، گفتم انواع تحلیل های نهضت عاشورا را بنویسم و کاستی های و قوت آنها را بازکنم دیدم باز هم این عقده گشوده نمی شود. تا این که به مطلب دوستم در وبلاگ تفتیش (آدرس آن در پیوند های روزانه وجود دارد) برخوردم با ولع تمام نوشته اش راسر کشیدم و ته مانده مطالبش را انگشت زدم (معمولا دوستم یک سر و گردن بالاتر می نویسد و نکات جالبی را مطرح می کند) از همه چیز گفته بود از خلاء ی که انسان را به حرکت در می آورد و از حسین و تبریک عاشورایش از این که دین را وارونه کرده اند و بر آن رنگ تطهیرو تقدیس زده اند و حکم کرده اند که: هر کس بر این وارونگی ایمان نیاورد حلال زاده نیست و اگر در این میان کودکی سر در آورد و بگوید پادشاه لخت است به تازیانه تنجیس و تکفیر و تفسیق گرده اش را می نوازند او می گفت: این نگاه ها با ذات دین و فطرت انسانی مغایرت دارد (البته نقد سخنان وی مجال دیگری می طلبد اما نکات جالبی دارد) این حرف هایش مرا یاد جمله ای از یکی از بزرگان انداخت که می فرمود: (نقل به مضمون) فقها از اهداف انبیاء غفلت کرده اند و آنچه که مورد غفلت فقیهان بوده است این نکته می باشد که دین، انبیاء و قرآن برای انسان آمده است.
اما آیا می توان گفت که حادثه کربلا تکرار همین داستان است ؟ و اهدف امام حسین متناسب با زمان ومکان مورد تحریف و وارانگی قرار گرفته است؟
حادثه و حماسه عاشورا کارکردهای اجتماعی و سیاسی و مذهبی خاص خود را داشته است بعد از کربلا در نگاه به کربلا زاویه دیدهای گوناگونی گشوده شد.
ابن مخنف اولین تاریخ نگار تاریخ کربلا حادثه عاشورا را بعد از هفتاد سال از واقعه طف به نگارش درآورد، لهوف سید بن طاوس و الارشاد شیخ مفید همان نگاه تاریخی ابن مخنف را تقویت کردند اما ملاحسین واعظ کاشفی راه را بر گریه اجتماعی بر حسین گشود روضه الشهداء هر چند انتقاداتی را بر انگیخت اما جایگاه خودرا در جامعه عصر صفوی گشود و فیض الدموع ها بر همین سبک نگاشته شد. اما قیام توابین، قیام نفس زکیه و قیام زید بن علی و قیام های مختلفی که به نام حسین و خون خواهی از اهل بیت صورت گرفت با نگاه به کارکردهای سیاسی و اجتماعی حماسه کربلا بود تا جایی که با بهره گیری از این نگاه در دهه های چهل و پنجاه شمسی سرنگونی رژیم شاهنشاهی را در پی داشت.
اما این نگاه ها چند مشکل داشتند یک متناسب با شرایط تغییر می کرند و یا تحریف می شدند مثلا سوز و گداز تا جایی پیش رفت که کشته هایی به حسین بن علی نسبت داده شد که اصلا وجود خارجی نداشته است و یا در تحلیل نهضت عاشورا برخی قیام را قیام ندانسته بلکه فرار حسین بر شمردند و هریک بر نظر خود پافشرند و حسین نگاه خود را حسین دانستند و حسین دیگری را دروغ پنداشتند.
اما امروز نهضت امام حسین می تواند چه کارکرد اجتماعی و سیاسی برای ما داشته باشد.
کارکرد اجتماعی و سیاسی حسین امروز را شاید بتوان در مبارزه با استبداد و استکبار در تمام اشکالش پی گرفت امروز یزید بن معاویه ظالم مرده است و در آینده تاریخ هم نمی توان یزید فردی را یافت امروز ظلم ستیزی و اصلاح طلبی ابا عبدالله را باید در سازمانها یافت سازمان ها یزیدی شده اند ظلم ها سازمانی شده است و ظلم با همان لباس استبداد سازمان یافته شده است. امروز هرکس که با قانونگذاری ظلم قانونی کند یزیدی است امروز هرکس به نام ملت حقوق ملت (فردی یا اجتماعی و یا سیاسی فرقی نمی کند)را نابود نماید سازمانش نماد یزید است و قیام برای اصلاح آن از خصوصیات ذاتی عاشورا است امروز اگر کسی ظلم های دینی سیاسی اجتماعی سازمان یافته را بپذیرد یزیدی است.
و امروز اگر کسی از تهمت خارجی بودن نهراسد و از بر چسبت سر در آخور بیگانه داشتن نلرزد و خالصا لله زبان را به اصلاح بگشاید حسینی است امروز نگاه باید یکی شود و در دو بعد داخلی و خارجی کاری حسینی کنیم امروز حسین من و تو باید یک حسین شود و این می تواند تفسیر کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باشد تا بدانیم در کدامین سو ایستاده ایم
بی تردید کربلا حادثه ای است که تاریخ را به دو پاره کرد و حسین قبله نما شد تا ره گم نکنیم و حسین در ما حلول کرد تا متناسب با شرایط حسینی باشیم نه یزیدی.
اما من و تو در کدام سو ایستاده ایم ؟؟؟
تصمیم
سفرنامه حج(1)
دلم تنگ شده
ریگ و کفش
مقام بحث
حکایت تکرار تلخ اندیشه
زیبا هوای حوصله ابری است
مصیبت سینما
[عناوین آرشیوشده]