سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که بى محابا به مردمان آن گوید که نخواهند ، در باره‏اش آن گویند که ندانند . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----33212---
بازدید امروز: ----25-----
بازدید دیروز: ----3-----
قم - نگاهی دیگر

 

نویسنده: علی توسلی
دوشنبه 86/9/26 ساعت 1:22 عصر

چند سال قبل نخست وزیر ترکیه در یکی از سفرهای خارجی در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان ترک مقیم آن کشور حاضر شده و در پاسخ دانشجویی که پرسید چرا سطح روابط با ایران را گسترش نمی دهید و چرا سعی نمی کنید با ایران (که همسایه و مسلمان است ) دیپلماسی واحدی را در جهان اسلام پی گیری کنید؟ (شما که اسلام گرا هستید و با همین شعار به حکومت رسیدید)  در پاسخ عبدالله گل جمله ای را بر زبان می آورد که نشان دهنده نگرش و دکترین او به سیاست خارجی است می گوید: من هم موقعی که جوان بودم از این حرف ها می زدم و آرمانی می اندیشیدم اما امروز باید منافع ملی هفتاد ملیون نفر از مردم کشورم را تامین نمایم.

شاید با کمی مسامحه بتوان گفت این جمله دکترین دیپلماسی اکثر کشورهای جهان است و از این طریق می توان به تحلیل رفتار حکومت ها پرداخت و حتی مواضع متزلزل روسها در انرژی هسته ای ایران را از همین زاویه دید تحلیل و ارزیابی نمود.

 

منافع ملی در ایران

اما در کشور ما داستان به گونه ای دیگری است که این داستان از چند زاویه قابل بررسی، تحلیل و آسیب شناسی است.

1.   سیاست گذاری در دستگاه سیاست خارجی کشور به دولت ها و گاه به عقاید و سلیقه های شخصی رئیس دولت ها وابسته است به طوری که این مسئله در تاریخ روابط خارجی صد ساله ایران به وضوح قابل ردیابی است از این میان می توان به گرایش های ناصر الدین شاه به اروپایی ها و بی مهری به روسیه تزاری اشاره کرد  و یا گرایش های پهلوی اول به آلمانها وخیانت به انگلستان و سقوط دولت متزلزل آن در شهریور هزارو سیصد و بیست و یا گرایش های محمدر رضا شاه به آمریکایی ها (به عنوان ناجی تاج و تخت) اشاره کرد. اما بعد از انقلاب  می توان این آسیب را در سیاست های بیست و هشت ساله جمهوری اسلامی در دوران های چهارگانه انقلاب ، اعتدال، اصلاحات و بازگشت مضطربانه پیدا نمود. که همه تحت تاثیر شخص رئیس جمهور و یا رئیس حکومت هستند.

 برای این وابستگی نهادهای اجتماعی و سیاسی  به افراد زمینه های روانی را  می توان نام برد  از جمله این زمینه ها  استبداد زده و استعمار زدگی این کشورمی باشد که در برهه های از تاریخ خود استعمار و استبداد به تخریب روحیه آزادی و استقلال و خودباوری اجتماعی و نهادهای برآمده از متن مردم پرداخته (البته باید گفت که در صد سال اخیر  ایجاد نهادهای اجتماعی تقلیدی از غرب و یا شرق می باشد) تاجایی که امروزه از برخی کهنسالان می شنویم که می گویند این مملکت رضا خان می خواهد و تا چوب تر نباشد کارهای این مملکت به راست نخواهد آمد ( رد پای این نگرش را می توان در ادبیات هم پیدا نمود و حتی در ادبیات عامیانه مردم ایران ضرایب و امثالی برای آن یافت می شود)

 

  1. تعدد مراجع تصمیم گیری

ضرورت هماهنگی در اتخاذ تصمیمات از اصول اولیه سیاست خارجی می باشد و اصلی پذیرفته شده در دیپلماسی عمومی کشورهاست اما در ایران تعدد مراجع تصمیم گیری این هماهنگی را به از هم پاشیدگی تبدیل کرده است مراجع تصمیم گیری در سیاست خارجی مانند: مجمع تشخیص مصلحت نظام ، شورای هماهنگی روابط خارجی ، مجلس شورای اسلامی ،‌شورای عالی امنیت ملی، وزارت خارجه و مراجع غیر رسمی و تاثیر گذار  همگی یا از نگاه روسای خود به تحلیل و موضعگیری می پردازد و یا با نگاه حزبی و غیر کارشناسی سعی در تحمیل نظر خود بر دستگاه سیاست خارجی دارند. اما آنچه در این میان قربانی می شود همان منافع ملی است.

 

  1. عدم تعریف صحیح و مشخص ار منافع ملی

صرف نظر از گذشته تاریخی و با نگاه به سیاست بیست و هشت ساله دیپلماسی جمهوری اسلامی می توان دریافت که حاکمان و مسئولان سیاست خارجی تعریف صحیح روشن و قابل تفاهم در سطوح سیاسی، فرهنگی و اجتماعی از منافع ملی ارائه نداده اند و صرفا با تکیه بر مفاهیم مبهم و با استفاده از رسانه ها و جریان سازی های سیاسی به موضعگیری پرداخته اند.که محصول این شیوه قربانی شدن منافع ملی و پرداخت هزینه های سیاسی اقتصادی و اجتماعی این قربانی از جیب ملت است.

حکومتی که نتواند منافع ملی خود را تعریف و آن را به تفاهم  اجتماعی و سیاسی لایه های مختلف بکشاند بی اعتمادی مردمی و عدم همراهی جریان های سیاسی و فکری داخلی را در پی خواهد داشت و در عرصه بین المللی نیز دچار موضع گیری های منفعل و متشتت خواهد شد که  حاصل این همه انزوای سیاسی و غیره می باشد.تعریف صحیح و روشن از منافع ملی سلیقه های شخصی حکمان را می کاهد برای مثال دردوران اولیه انقلاب بی توجه به منافع ملی به طرح شعارهای از جمله صدور انقلاب، مبارزه با استکبار ، جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم را مطرح نمودیم و راهکارهایی برای تحقق آن از قبیل کمک به نهضت های آزادیبخش (بدون در نظر گرفتن مسولین آن ازجمله مهدی هاشمی)را طراحی کردیم. در صورتی که اگر از زاویه منافع ملی به این شعارها نگاه کنیم خواهیم دید این شعارها و راهکارها تا چه حد در راستای منافع ملی ما بوده است (البته باید توجه داشت منظور از منافع ملی سطح عمیق و کلی آن اعم از منافع اقتصادی، فرهنگی ، سیاسی و مذهبی می باشد)

 

  1. تعارض بین منافع ملی و ارزش ها

هر حکومت و کشوری ارزش هایی را برای خود طراحی کرده که متاثر از وضعیت فکری و جهان بینی جامعه خود می باشد و خود را موظف به پاسداری از این ارزش ها در چارچوب منافع ملی می داند. مثلا امریکا هدف از حمله به افغانستان و عراق را توسعه مبانی لیبرال دمکراسی و مبارزه با تروریسم می داند. و دادگاه قانون اساسی ترکیه یکی از اهداف ابطال رای عبدالله گل را در راستای حفظ حکومت لائیک در ترکیه بر می شمارد.

اما در کشور ما بین انقلابی گری، مبارزه با استکباردهه اول انقلاب و تنش زدایی دوران اعتدال و اصلاحات همیشه یا ارزشهای اسلامی و انقلابی قربانی شده است و یا منافع ملی و هر کدام به نام مصلحت به نفع دیگری در مسلخ بی تدبیری سر بریده می شوند گویا این مفاهیم در تعارض ذاتی با هم هستند و بقول منطق دانان لا یجتمعان و لا  یرتفعان (البته این تعارض در عمل حاکمان است و گرنه با طراحی و تعریف درست این مفاهیم هیچ تعارضی با هم ندارند بلکه هر کدام در یک نظام هماهنگ مکمل همدیگر هستند)

 

  1. راه حل چیست؟

اما راه اینجاست که عقبه فکری سیاست خارجی ما [1] به طراحی مدل جامع سیاست خارجی بپردازد که در این مدل به بازنگری و تعریف صحیح و جامع از ارزشها و منافع ملی و جایگاه هر یک بپردازد اما ویژگیهای کلی این مدل عبارتنداز

1.   اسلامی بودن مدل یعنی این مدل برگرفته از مفاهیم سازه در دستگاههای فکری شرق و غرب نباشد و فقط بر خواسته از نظام اسلامی و مفاهیم بنیادی اسلام باشد.

2.   طراحی و تعریف مفاهیم و ضریب اهمیت و جایگاه آن در سه سطح خرد، توسعه، کلان از ضروریات و ویژگی های این مدل می باشد.

3.   از نتایج این مدل ایجاد همدلی همفکری و همکاری اجتماعی، سیاسی، فرهنگی بر اساس طراحی درست گرایش و بینش اجتماعی و به تفاهم کشاندن مفاهیم این مدل مطلوب در سطوح مختلف سیاسی فرهنگی اقتصادی می باشد که از این طریق به انسجام و وحدت ملی می رسیم و از تشتت و آسیب های گذشته در امان خواهیم ماند.

 

 



[1] منظور از عقبه فکری شاید بتوان گفت همان شورای هماهنگی در سیاست خارجی است که چند سال پیش به ابتکار آقای خامنه ای و به ریاست کمال خرازی تشکیل شد تا به تدوین سیاست های خارجی بپردازد با صرف نظر از جایگاه حقوقی و بی توجه به تعریف این شورا در رابطه با مجلس،‌وزارت امور خارجه و مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان قانونگذار سیاست های کلی نظام


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • تصمیم
    سفرنامه حج(1)
    دلم تنگ شده
    ریگ و کفش
    مقام بحث
    حکایت تکرار تلخ اندیشه
    زیبا هوای حوصله ابری است
    مصیبت سینما
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •