سال گذشته آخرین مطلب وبلاگ درباره حضرت رسول بود و امسال هم با نام او آغاز می کنم.
وحدت و هفته وحدت بهانه ای شد تا به آنچه که وحدت بخش است بیاندیشیم و راهی برای وحدت عقاید متکثر بیابیم .
بیست و چند سال از طرح رسمی مساله وحدت می گذرد (با صرف نظر از کارهای فردی گذشتگانی همچون علامه شرف الدین آیه الله بروجردی و غیره و موسساتی چون مجمع تقریب مذاهب و غیره )اما چه پیش امده که ما در درون جامعه این وحدت را احساس نمی کنیم و بیشتر طرح مسئله را سیاسی می دانیم تا فرهنگی و علمی ؟(حتی کسانی که وحدت را در سطح ارتباط علمای مذاهب با هم و مباحثه و مجادله بر سر اثبات حقانیت اندیشه خود مطرح می کردند امروز در ثمر بخشی این رویکرد به تردید افتاده اند و با عقب نشینی از برخی عقاید خود سعی در حفظ وحدت دارندنمونه ای آن را در سخنرانی آیت الله تسخیری و مناظره آقای هاشمی دیدیم )در این مجال به چند علت آن به صورت اجمالی اشاره می کنم .
یک : هر یک از مذاهب اسلامی خود را حق و محور آن می دانند و دیگر ی را خارجی و مرتد می شمارند، این جریان بعد از رحلت پیامبر و با ظهور خوارج خود را به صورت یک پدیده اجتماعی نمایش داد و در دورانهای بنی امیه و بنی عباس شدت بیشتری یافت و رنگ بوی سیاسی گرفت تا عقیدتی و فکری تا جایی که صاحبان اندیشه هم به ضرب سیاست حاکم سیاست می شدند و ابوحنیفه در عهدی بر صدر می نشست و در عهد دیگری تازیانه برسرش کوفته می شد جریان های کلامی گسترش یافت و فتوای فقها بر ارتداد و قبول و عدم قبول برخی از عقاید به گرمی این بازار شدت بخشید تا جایی که در اهل سنت جریانهای فکری گوناگونی با همین پیش فرض حق بودن و محوریت حق پدید آمد که در عصر ما شاخه خون آلود آن جریان سلفی گری می باشد که برای توضیح بیشتر باید به منابع تاریخی ، کلامی و ملل و نحل مراجعه نمود که مجال این کار برای اینجانب نیست
دو: مسئله مهم دیگری که به نظر اینجانب جزء مهمترین دلایل عدم وحدت می باشد مسئله غلو در عقیده می باشد یعنی شیعیان به طور اخص بیشتر مورد اتهام هستند شیعیان که تاریخ حضور خود را به زمان پیامبر می رسانند معتقدند اولا حق به نحوه تمام و کمال بی کم و کاست در اختیار اینان است و با غلو در برخی از عقاید حاضر به پذیرش قرائت های تعدیل شده نیستند و همین امر علت شدیدشدن همان روحیه حق محوری و ایجاد شایعت و دروغها پیرامون عقاید شیعیان شده اشت که در نتیجه عدم پذیرش عموم مسلمین از ثمرات همین میراث می باشد
سه : برخورد جریانهای حاکم سیاسی با اقلیت های قومی ، مذهبی و فکری خود یکی از عوامل عدم وحدت به شما رمی آید مثلا هنگامی که اقلیت های قومی خواهان احقاق حق خود براساس اصل پانزدهم قانون اساسی هستند آنان را به چوب استقلال طلبی و ارتباط با بیگانه می کوبند و آنها را به استهزاء می گیرند
اما سوالاتی هستند که بی تردید در سال وحدت ملی و انسجام اسلامی باید آنرا پاسخ گفت :
۱. وحدت بر سر چه؟ شاید وحدت را هم بتوان از مفاهیم مبهمی چون آزادی ، غلو و غیره دانست که داشتن برداشت واحد از این مفهوم از ضروریات می باشد.
۲. شاخصه های وحدت کدام است ؟ یعنی شاخصه های باید طراحی شود که بر اساس ان بتوان گفت جامعه رو به سوی وحدت بیشتر می رود یا ...
۳. این گفتار سیاسی است یا فرهنگی و علمی ؟ گاه حاکمان بر اساس شرایط اجتماعی و سیاسی و منطقه ای به طرح شعار می پردازند که بتوانند در آن فضا به اهداف خود از قبیل انرزی اتمی دست یابند ولی با وحدت سیاسی هیچگاه نمی توان به وحدت فرهنگی و علمی دست یافت
4. و غیره....
بسمه تعالی
قول داده بودم گزارش و نقدی از کتاب غلو (در آمدی بر افکار و عقاید غا لیان در دین ) نوشته جناب آقای صالحی نجف آبادی را تقدیم کنم امیدوارم دوستان مرا از نظرات خود بی بهره نگذارند.
نعمت الله صالحی نجف آبادی از مشهورترین نویسندگان دههای چهل و پنجاه بود او با کتاب شهید جاوید دو دهه از تفکر روشنفکری ایران را به خود و کتابش اختصاص داد -کتاب شهید جاوید تحلیل عقلی و تاریخی از نهضت امام حسین می باشد که در این کتاب برخی از عقاید شیعه مثل علم امام و غیره تحلیل شده است- که با بازتا ب های موافق و مخالف بسیاری روبه رو گشت- تا جایی که گروهی از مبلغین او را مرتد دانسته و پای برخی از مراجع وقت را به این موضوع گشودند و کار تا به جایی کشیده شد که ریاست مجلس خبرگان فعلی آقای مشکینی از تائیدی که بر کتاب نوشته بود عذر خواست و توبه نامه نوشت.
شهید جاوید هرچه بود چون دیگر آثار صالحی فصلی جدید و نگاه تازه ای بود که خردهای را به تامل وا می داشت. روحش شاد
کتاب غلو ( در آمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین ) یکی دیگر از نگاشته های صالحی است که موضوعش از دغدغه های اصلی نویسنده بوده که به نظر برخی ترجیع بند نظریات ایشان می باشد ایشان بعد از تعریف غلو که عبارت باشد از زیاده گویی و خلاف واقع گویی نسبت به یک فرد یا یک موضوع به ذکر برخی از موارد غلودر تاریخ می پردازد.
ایشان علت و زمینه های غلو در دین را مثلث شومی می داند که اضلاع آن شامل 1- دشمنان دین جهت کاهش محبوبیت ائمه و تخریب چهره آنان اقدام به تبلیغ و غلو ائمه می نمودند که عموم مسلمانان از این ائمه منزجر شوند. همانند خلفا ی اموی یا عباسی
2- گروه عشرت طلب و آسایش گزین که برای رهایی از طاعت و عبادات و فرار از اعمال سخت گیرانه دین دست به بزرگ نمایی و غلو در مقام ائمه می کردند از جمله مغیره بن سعید و ابن خطاب که ابن خطاب ادعای الوهیت برای امام صادق نمود تا بتواند خود مدعی نبوت گردد که با همین ادعا جنگید و کشته شد . ابن خطاب اعمال زشت و قبیح را معرفت به رجال بد و اعمالی همانند حج و زکات را معرفت رجال خوب می دانست و هیچ عملی از اعمال را قبول نداشت.
3 – دوستان و محبان ائمه که دوست داشتند محبوبان خود را بزرگ جلوه دهند تا ستایشگران به ستایش آنان بنشیند .
این تصویر کلی از کتاب آن مرحوم بود اما نقد و کاستی های آن بماند .
دیشب ساعت 2 بود که کتاب غلو از آقای نعمت الله صالحی نجف آبادی را تمام کردم
مطالب زیبایی داشت و اصل موضوع وطرح آن ضرورت انکار ناپذیری دارد چراکه خودم بارها گرفتار غلو شدم (اصولا ما ایرانیان هیچگاه منطبق با واقع حرف نمی زنیم یا می کاهیم یا می افزایم و هرچه که می گویم بار احساسی وعاطفی بودن را به همراه دارد یعنی ما جمله ساده و بودن بار احساسی را نمی توانیم به کار ببریم ) .
اما جناب آقای صالحی غلو در دین و آن هم در سدهای اولیه تاریخ اسلام را بررسی نموده بود ایکاش غلو را در اندیشه دینی جهان معاصر بررسی می نمود
نقد کتاب را برای وقتی دیگر می گذارم
تصمیم
سفرنامه حج(1)
دلم تنگ شده
ریگ و کفش
مقام بحث
حکایت تکرار تلخ اندیشه
زیبا هوای حوصله ابری است
مصیبت سینما
[عناوین آرشیوشده]