سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دانشمند است که چون می آموزد، سرزنش مکند و چون به وی آموخته می شود سرمپیچد . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----32128---
بازدید امروز: ----5-----
بازدید دیروز: ----5-----
قم - نگاهی دیگر

 

نویسنده: علی توسلی
چهارشنبه 87/3/29 ساعت 10:25 صبح

 

 

دیروز عصر ناچار شدم از کلاس بزنم و بیام سر قرار دوستم  نیامده بود ناچار بیست دقیقه ای منتظر شدم  و برای اولین بار شاهکار طرح امنیت اجتماعی را از نزدیک دیدم باورم نمی شد؛ یاد جمله ای از استادم افتادم که می گفت: ما ایرانیان آدم های عجیبی هستیم تعادل نداریم مثلا در هر جمله ای که بکار می بریم حتما بار عاطفی قرار می دهیم و نمی توانیم جملات ساده و بدون بار عاطفی بکار ببریم و یا موقع حرف زدن و یا عمل نمودن دقیق عمل نمی کنیم و دقیق صحبت نمی کنیم یا کم می گوییم یا زیاد یا به قول دوستم (صاحب وبلاگ تفتیش) دچار یک نوع جامعه شناسی معکوس شده ایم.

مثلا در باب همین فرهنگ در دهه اول انقلاب با سوق دادن جامعه به سوی انقلابی گری و ساختن جامعه آرمانی برخلاف صحبت رهبران انقلاب که مشکلات جامعه را موی دختران و یا آستین کوتاه پسران نمی دیدند اما در ولی عصر با پونس و اسپری رنگ به انتظارشان می نشستیم تا زمینه ی ظهورامام زمان و صدور انقلاب را فراهم آوریم. فراموش کردیم که همین جوانان مو بلند در کنار مو کوتاه هابودند که انقلاب کردند. در دهه دوم با ظهور دولت سازندگی فرهنگ تابع اقتصاد قرار گرفت و اقتصاد فرهنگی شکل یافت نهادهای امنیتی و فرهنگی یا مشغول معامله بودند یا به واردات سیگار و غیره می پرداختند. هواداران دولت هر اندیشه ای را با شعار دشمن هاشمی دشمن پیغمبر است منکوب می کردند و  در نماز جمعه اصول گرایان آن روز جامعه را، جلنبل می نامیدند. در دهه سوم با ظهور انقلابی گری جدید وبدون درس گرفتن از سیر تطور انقلاب به رفتارهای بسیط و مدیریت شعاری افتادیم ودستگاههای فرهنگی در شعاری کردن این جریان سهم بسزایی ایفا نمودند و فراموش کرده اند که کار اینان فرهنگ سازی است تغیر، کنترل و هدایت فرهنگ از وظایف اینان بشمار می آید تا از این رهگذر بتوانند غبار مظلومیت را از چهره فرهنگ بر گیرند این جریان تا جایی پیشرفت که  احساس می شود دستگاههای فرهنگی دچار جابجایی در نقش شده اند و به جایی ایفای نقش فرهنگ سازی و مهندسی فرهنگی و یا مهندسی فرهنگ در حوزه نظر به تکرار و واگویه نظریات ادگار شایان می پردازد و در عرصه عمل به حمایت و تبلیغ از طرح امنیت اجتماعی می پردازند. ( نمی دانم آیا می توان این را پاردوکس دید یا اصولا همین طرح امنیت اجتماعی ناشی از فرضیه سازی نهادهای فرهنگی جهت مهندسی فرهنگ است) دیروز پسر جوان آستین کوتاهی را که داشت از تلفن عمومی صحبت می کرد مامور نیروی انتظامی آمد تلفنش را قطع و اورا به خودروی ارشاد برد. یا دخترانی را که دربست تا بازدادشتگاه های موقت می بردند.(شاید از این میان یک تن دکتر زهرا بنی یعقوب شود برای شادی روحش صلوات)

امروز نیروی انتظامی با امنیتی کردن و پلیسی نشان دادن چهره شهرها می خواهد شعار گذشتگان را در خطاب به متولین فرهنگی تکرار کند که بخوابید ما بیداریم و چه درست گفته اند  خوابیده را می توان بیدار نمود اما هرگز کسی را که خودرا به خواب زده نمی شود بیدار کرد.

ارزشها زمانی پایدار می شود که درونی شود، ارزشها ایجاد کردنی است کنترل شدنی است تغییر پذیر است ما با برخوردهای فیزیکی و پلیسی ایجاد تنفر نسبت به ارزشها و تئوری های ایجاد کننده   این ارزشها می پردازیم


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • تصمیم
    سفرنامه حج(1)
    دلم تنگ شده
    ریگ و کفش
    مقام بحث
    حکایت تکرار تلخ اندیشه
    زیبا هوای حوصله ابری است
    مصیبت سینما
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •